دختری که از دست پدرش خودکشی کرد!
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۳۵۴۳۸
فرارو- یک دختر مصری در شهر زقازیق در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه پس از اینکه خود را از طبقه هشتم یک ساختمان به پایین پرتاب کرد، جان باخت.
به گزارش فرارو به نقل از العربیه، در پی گزارشی به ماموران امنیتی استان الشرقیه مصر مبنی بر پایین پریدن یک دختر از طبقه هشتم در یکی از برجهای مسکونی، نیروهای پلیس به محل اعزام شده و با بدن بی جان این دختر روی زمین روبرو شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معلوم شد که نام دختر فاطمه است. این دختر ۱۸ ساله، به دلیل تلاشهای مداوم پدرش برای تحقیر او و زیر سوال بردن توانایی هایش که او را در حالت ناامیدی و سرخوردگی قرار داد، اقدام به خودکشی کرده است.
بررسیها نشان داد این دختر قبل از خودکشی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی فیسبوک پستی نوشته بود که از طریق آن از همه خواسته بود او را ببخشند.
فاطمه قبلاً پستی را در فیسبوک به اشتراک گذاشته بود که پدرش ذیل یکی از پستهای او نوشته بود خدا تو را بگیرد و دنیا را از تو راحت کند!
این دختر مصری در ادامه نوشت: اونی که بیشتر از همه روحمو خسته کرد خدا ببخشه، من بلد نیستم حرف بزنم حتی نمیدونم چی بگم، ولی به خاطر تو خوب نیستم بابا.
جسد این دختر به بیمارستان زقازیق منتقل شده و تحقیقات پلیس درباره این حادثه در حال انجام است.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۳۵۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشیننوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کردهاند پر از خاطرههای فراموش نشدنی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«محمود منیعی» تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکهچیها اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان رانندهها یا شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد.»
بنا بر این، خواندن تصنیفهایی کوچهبازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.
اما قصه ماشیننوشت ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشیننوشتها «سیدجمال هادیان طباییزواره» کتابی با عنوان «اتولنامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشیننوشتها و معروفترین و پر مخاطبترین آنها در میان رانندهها پرداخته شده است.
منیعی در این باره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکهام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و..»
کد خبر 848729 برچسبها هویت شهری تهران اتومبیلرانی